-
آیا حاضرم در زمان «سفر» کنم؟
سهشنبه 25 آبان 1395 13:29
به بهانه دیدن فیلم About Time سؤال «آیا حاضرم در زمان سفر کنم؟» شاید در بدو امر کمی خام به نظر بیاید. پرسش در مورد یکی از اساسی ترین و شاید دست نیافتنی ترین رؤِیاهای بشر: «سفر در زمان». این سؤال البته بعد از دیدن فیلم «درباره زمان» محصول سال 2013 به ذهنم خطور کرد. داستان فیلم این پرسش را دقیق تر و عملی تر می کند. این...
-
شبکه اجتماعی؟
دوشنبه 24 آبان 1395 23:41
-
گر بریزی بحر را در کوزه ای....
دوشنبه 24 آبان 1395 14:16
همین اواخر خبر درگذشت یکی از بازماندگان نسل طلایی موسیقی سنتی خراسانی را شنیدم. استاد ابراهیم شریف زاده. البته که اسمی شاید برای خیلی هایمان ناشناس باشد؛ اما فقط با یادآوری روزهای حسرت و درد، عمده دهه شصتی ها شاید «نوایی» را زیر لب زمزمه کنند. این ترانه یادگار آن نسل خنیاگران است. خبر مهمی که بلافاصله بعد از درگذشت...
-
چقدر می توان به آمار اعتماد کرد؟
سهشنبه 18 آبان 1395 23:56
چقدر در زندگی روزانه از آمار بهره می بریم؟ اعتماد ما به آمار در تصمیم گیری ها چقدر است؟ آیا صرفا «ترس» درونی ما از بزرگی اعداد و پیچیدگی روش های محاسبه در تأثیر آن بر تصمیم مان مؤثر است یا با فهم کامل فرآیند آماری از یک موضوع شناخت پیدا میکنیم و سپس تصمیم می گیریم؟ آمار را اساسا چقدر میتوان تعمیم داد؟ آمار چقدر می...
-
احترام به دیگران یا به عقایدشان؟ کدام یک صحیح تر است؟
جمعه 23 مهر 1395 12:38
*** کلیه مطالب این نوشته در همه بخش های آن، صرفا بیانگر نظرات، تجربه ها و اندیشه های شخصی نویسنده اش می باشد و ممکن است در تمامی موارد حاوی کژتابی، کج فهمی و مملو از اشتباه باشد. نویسنده ضمن پذیرش حق نقد خواننده، با اعتقاد به "مرگ مؤلف" مسئولیت این نوشته در آینده را نمی پذیرد. این نوشته برآیند افکار امروز...
-
آپدیت
چهارشنبه 14 مهر 1395 20:44
داستان زندگی یک احمق تقریبا تمام شد. هر چه از این به بعد اتفاق بیفتد تحریر خواهد شد. البته هنوز همه داستان را نگفته ام و نمی گویم. بخش هایی از آن باید برای خودم محفوظ بماند.
-
گزارش یک قتل، دست نوشته های یک احمق، قسمت سوم
یکشنبه 28 شهریور 1395 20:26
گزارش یک قتل ، قسمت سوم بخش نهم در انفجار حباب خیس یک رؤیا بهار 95 .... ای گل گمان مبر به شب جشن میروی شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند..... نوروز را نمی شد به خانه اش برگردد. یعنی کارش اجازه نمیداد. جایی درگوشه و کنار ذهنش، اما نوروز پدیده خیلی دوست داشتنی نبود. بهار و پاییز را دوست داشت، اما در قالب چندین چرخه...
-
گزارش یک قتل - دست نوشته های یک احمق، قسمت سوم
چهارشنبه 10 شهریور 1395 22:10
گزارش یک قتل قسمت سوم، بخش هشتم در حباب خیس یک رؤیا، زمستان 94 به محض این که از هواپیما پیاده شد، باید تفاوت ها را با عمق جان حس میکرد. پاسپورت ها در دو صف به گیت ورودی هدایت می شدند؛ پاسپورت های اروپایی و بریتانیایی و کلیه پاسپورت های دیگر. او هم جزو «دیگر» ها بود. به ابتدای صف که رسید با لهجه صحیح بریتانیایی چند...
-
گزارش یک قتل - دست نوشته های یک احمق، قسمت سوم
سهشنبه 9 شهریور 1395 10:53
گزارش یک قتل قسمت سوم، بخش هفتم در تعقیب کورسوی امید، پاییز 94 متوجه شده بود که تنها راه باقی مانده دریافت مدرک زبان موردنظر سازمان مهاجرت بریتانیا است. به سرعت و عجله به دنبال محل برگزاری مورد تأیید گشت. باکو، ترکیه، دوبی؟ باکو را انتخاب کرد؛ اما فرآیند ثبت نام ناقص ماند و انتخابش توسط سیستم لغو شد. حتی برای ویزا هم...
-
آپدیت - درآمد از وبلاگ؟
پنجشنبه 4 شهریور 1395 20:00
دوستان عزیز که برای من پیغام هایی با این مضمون می فرستید. من نمیخواهم وبلاگم هزاران و میلیون ها بیننده داشته باشد، نوشتن من فقط و فقط محض »نوشته شدن» است و نه به خاطر مخاطب. من به مرگ مؤلف معتقدم و هر بار که می نویسم یکبار مرگ را تجربه میکنم و این احساس خوشایند شکوفایی و از نو زنده شدن را به هیچ چیزی نمی فروشم. در ضمن...
-
گزارش یک قتل - دست نوشته های یک احمق، قسمت سوم
پنجشنبه 4 شهریور 1395 19:51
گزارش یک قتل قسمت سوم، بخش ششم در ناامیدی و پریشانی شهریور 94 با برگ خروج از ترکیه آمده بود. پاسپورتش را نداشت که بتواند برگردد و نتیجه ویزایش را خودش بگیرد. جایی خوانده بود که قانون مدرک زبان برای ویزاهای نوع دوم اندکی تغییر کرده است و اتفاقا تغییر دقیقا چند روز قبل از زمانی اتفاق افتاده بود که او داشت امتحان آیلتس...
-
گزارش یک قتل - دست نوشته های یک احمق، قسمت سوم
پنجشنبه 4 شهریور 1395 00:29
گزارش یک قتل قسمت سوم، بخش پنجم در تدارک و تکاپو مرداد 94 خبر را که به خانواده اش داد، جریان خونی را حس کرد که در صورتشان دوید. شاید برای زمانی طولانی، نتوانسته بود آن شادی را در چهره اعضای خانواده اش ببیند. پدر در سال دهم بازنشستگی، خانه نشینی و بی فعالیتی بود و دیگر امیدی به لبخند نداشت. در نوجوانی و جوانی آن چه...
-
مثال کلاسیک سوزن بان - تصمیم گیری
سهشنبه 2 شهریور 1395 13:03
دست نوشته های یک احمق «اخلاق در تصمیم گیری» مثال سوزن بان نوشته ای از فیس بوک نویسنده مسئله به صورت خلاصه از این قرار است که فرض کنیم شما سوزن بانی در ایستگاهی هستید که هر از چند گاهی قطاری از آن عبور میکند. ایستگاه شما ایستگاه عبور است و قطار در آن توقف ندارد. شما دو خط در اختیار دارید. خط اول که خط دائمی تردد...
-
در مورد زندگی روزمره و مشکلاتش
جمعه 15 مرداد 1395 11:04
*** کلیه مطالب این نوشته در همه بخش های آن صرفا بیانگر آموخته ها، افکار و تجربیات شخصی نویسنده اش می باشد و ممکن است در تمامی آن ها حاوی کژتابی، کج فهمی و مملو از اشتباه باشد. نویسنده ضمن پذیرش حق نقد خواننده، مسئولیت این نوشته در آینده را نمی پذیرد. این نوشته حاصل شخصی ترین افکار نویسنده اش است و ممکن است در آینده با...
-
معرفی کتاب
پنجشنبه 14 مرداد 1395 19:39
کتاب «تئوری انتخاب» اثر ویلیام گلاسنر بارها و بارها البته مورد معرفی قرار گرفته است. آنچه من میخواهم بنویسم برداشت و برشی از لذتی است که از خواندن آن حس کرده ام و دوست دارم آن را با دیگران هم به اشتراک بگذارم. این کتاب در مورد یکی از پیچیده ترین مفاهیم زندگی بشری و با زبانی بسیار ساده و قابل فهم بحث میکند. متن نوشته...
-
آپدیت
دوشنبه 31 خرداد 1395 21:17
شبکه های اجتماعی «توجه» را از ما می گیرند. هیجان در رابطه ها را از ما می گیرند. ما دیگر برای دانستن وقایع زندگی دیگران فقط یک «کلیک» کوچک داریم و تمام. برای من همچنان «هیجان» در رابطه مهم است. میخواهم هیجان و توجه را به زندگی ام باز گردانم. فعلا مدتی به شبکه های اجتماعی ام سر نمیزنم.
-
گزارش یک قتل - دست نوشته های یک احمق، قسمت سوم
چهارشنبه 19 خرداد 1395 13:01
گزارش یک قتل قسمت سوم، بخش چهارم روزنه کوچک خوشبختی تیر 94 تقویم را که ورق زد، چشمش روی عبارتی خیره ماند که روی تقویم نوشته بود: «مصاحبه دکتری، مرکز لایدن، هلند» همه وقایع مهم آینده را روی تقویمش می نوشت: «زمان اپلای برای دانشگاه های آلمان، تقاضای بورس وزارت علوم، تاریخ درخواست مدارک اصل دانشگاهی و ...» آن شکست باید...
-
گزارش یک قتل - دست نوشته های یک احمق، قسمت سوم
شنبه 15 خرداد 1395 21:44
گزارش یک قتل قسمت سوم، بخش سوم در رنج شکست خرداد 94 .... هنوز نمی توانست باور کند. چشمانش روی مانیتور خیره مانده بود. نمی توانست هضمش کند یا اصلا دلش نمیخواست باور کند. تقلا میکرد برای نگذشتن زمان و نگهداشتن آن لحظه. لحظه «باور شکست» تلخ ترین و لُخت ترین لحظه واقعیت. می ترسید از خواندن و تلاش می کرد تا ذهنش معنای کامل...
-
گزارش یک قتل - دست نوشته های یک احمق، قسمت سوم
جمعه 14 خرداد 1395 18:18
گزارش یک قتل قسمت سوم، بخش دوم در تدارک پرواز اردیبهشت 94 به عادت سربازی و البته به عادت زمان های قبل تر از آن، شش صبح برخاست. وجود اتاقی در پیلوت خانه شان از دوره ای که دانشجوی سال سوم کارشناسی بود، به او امکان «استقلال» حداکثری و دوربودن از ایجاد مزاحمت برای دیگران را فراهم کرده بود. در لحظات اول بیداری، «مادر» را...
-
فضای رسمی مدیای ایرانی - دستخوش اخبار زرد
چهارشنبه 12 خرداد 1395 15:04
فضای مدیای ایرانی بیش از حد دستخوش هیجانات آنی است. عمدتا اخبار رفتار مجری های تلویزیونی، بازیگران و سلبریتی ها، مرگ و زندگیشان جزو خبرهای زرد محسوب میشوند و رسانه های خاص اخبار زرد آنها را منتشر میکنند، طیف طرفداران خودشان را دارند و عموما جدی گرفته نمی شوند. اخباری همانند کارداشیان ها در آمریکا که به قولی «ارزش...
-
گزارش یک قتل - قسمت سوم ، فصل اول
سهشنبه 11 خرداد 1395 23:39
گزارش یک قتل – بخش سوم داستان زندگی یک احمق در خواب و در بیداری فروردین 94 لحظه اتمام سربازی، مانند لحظه مرگ است. تا زمان گرفتن امضای آخر تلاشی مذبوحانه و جانکاه همه وجودش را فرا گرفته بود. انگار هر امضایی یک تکه از لباس نظامی اش را از تنش می کند؛ انگار قرار نبود یک باره «رها» شود. پاگون و درجه هایش در لحظه ای از تنش...
-
توسعه و جهانی شدن
سهشنبه 11 خرداد 1395 14:08
*** کلیه مطالب این نوشته در همه بخش های آن صرفا بیانگر نظرات، تجربیات و اندیشه های شخصی نویسنده اش می باشد و ممکن است در تمامی بخش ها حاوی کژتابی، کج فهمی و مملو از اشتباه باشد. نویسنده ضمن پذیرش حق نقد خواننده، مسئولیت این نوشته را در آینده نمی پذیرد؛ چرا که این نوشته حاصل افکار امروزی نویسنده اش است و ممکن است در...
-
گزارش یک قتل – قسمت سوم ،مقدمه
جمعه 7 خرداد 1395 21:40
گزارش یک قتل – قسمت سوم مقدمه قبلا دو نوشته تحت عنوان «گزارش یک قتل» روی این پروفایل منتشر شده اند. هر دوی آن داستان ها به نوعی وقایع نگاری 48 ساعت از زندگی، شکست و احساس نویسنده اش را روایت می کنند. آنچه هم اکنون پیش روی شماست، دربرگیرنده بازه زمانی طولانی تری خواهد بود. در واقع بخش کوچکی از یک داستان بلند، از زمان...
-
حوادث زندگی
پنجشنبه 6 خرداد 1395 21:49
زمانی که ننوشته ام را هنوز نتوانسته ام به زمان «نوشتن» تبدیل کنم. انگار وزنه ای سنگین در دست دارم که نمیتوانم زمین بگذارمش و قلمم را بردارم. سر در گم ام. سردرگم که البته هنوز از اتفاقاتی که در زندگی رخ میدهند، «منگ» شده ام. انگار توانایی و انگیزه حرکتم را از دست داده باشم. انگار کلمات و عبارات با چسبی سخت درون ذهنم...
-
ننوشتن
جمعه 24 اردیبهشت 1395 16:43
دو هفته ای که در فیلد بودم، طبیعتا نتوانستم حتی یک کلمه هم بنویسم. گرچه درون ذهنم بن مایه نوشتن مطالب زیادی را داشتم و فرصت خوبی بود که بدون نوشتن بتوانم به آنچه که میخواهم بنویسم فکر کنم. در جمهوری آذربایجان همزمان مترجم و پژوهشگر بودم. از طرفی باید همه ریزه کاریهای فرهنگی انتقال از یک زبان به یک زبان دیگر را در نظر...
-
چگونه همه چیز دان نباشیم؟ - دست نوشته های یک احمق
یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 23:28
چگونه همه چیزدان نباشیم - دست نوشته های یک احمق بخش سوم ترولیسم و شخصی سازی ***کلیه مطالب این نوشته در همه بخش های آن، صرفا بیانگر نظرات، آموخته ها و تجربه های شخصی نویسنده اش می باشد و ممکن است حاوی کژتابی، کج فهمی و مملو از اشتباه باشد. نویسنده ضمن پذیرش حق نقد خواننده، بنا به دیدگاه «مرگ مؤلف» مسئولیت این نوشته در...
-
چگونه همه چیز دان نباشیم ؟ دست نوشته های یک احمق
چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 00:57
چگونه همه چیز دان نباشیم ؟ دست نوشته های یک احمق بخش دوم - کامنت، نظر، بحث، مجادله *** کلیه مطالب این نوشته در همه قسمت های آن، صرفا بیانگر نظرات، تجربیات و اندیشه های شخصی نویسنده اش می باشد و ممکن است در همه بخش های آن حاوی کج فهمی، کژتابی و مملو از اشتباه باشد. نویسنده ضمن پذیرش حق نقد خواننده، مسئولیت این نوشته در...
-
چگونه همه چیز دان نباشیم؟ - دست نوشته های یک احمق
یکشنبه 29 فروردین 1395 23:59
*** کلیه مطالب این نوشته در همه قسمت های آن، صرفا بیانگر نظرات، تجربیات و اندیشه های شخصی نویسنده اش می باشد و ممکن است در همه بخش های آن حاوی کج فهمی، کژتابی و مملو از اشتباه باشد. نویسنده ضمن پذیرش حق نقد خواننده، مسئولیت این نوشته در آینده را نمی پذیرد؛ چرا که به «مرگ مؤلف» معتقد است. مطالب این نوشته برآیند...
-
تحقیر جهان سوم
پنجشنبه 26 فروردین 1395 00:08
تحقیر جهان سوم یکی از مؤلفه های اصلی سیاست های جهان اولی است. این نکته به سرعت در بدو ورود به کشورهای جهان اول و کشورهای ثروتمند جهان به چشم می خورد. در فرم ویزا سؤالات متعددی از شخص پرسیده می شود و ادعا می شود که این سؤالات برای امنیت کشور مهم است. سؤالاتی از قبیل سابقه «نژاد پرستی، آدم کشی، کودک آزاری، دزدی، مشارکت...
-
ژن های خودخواه من - دست نوشته های یک احمق
دوشنبه 23 فروردین 1395 02:14
*** کلیه مطالب این نوشته در همه بخش های آن صرفا بیانگر نظرات، تجربیات و آموحته های شخصی نویسنده اش می باشد و ممکن است حاوی کژتابی، کج فهمی و مملو از اشتباه باشد. این نوشته حاصل درونی ترین آموحته ها و چکیده افکار نویسنده اش می باشد. نویسنده امکان هرگونه ارجاع به این متن را از منظر علمی رد می کند. این نوشته گرچه با بار...