دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.

دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.

حوادث زندگی

زمانی که ننوشته ام را هنوز نتوانسته ام به زمان «نوشتن» تبدیل کنم.


انگار وزنه ای سنگین در دست دارم که نمیتوانم زمین بگذارمش و قلمم را بردارم. سر در گم ام. سردرگم که البته هنوز از اتفاقاتی که در زندگی رخ میدهند، «منگ» شده ام. انگار توانایی و انگیزه حرکتم را از دست داده باشم. انگار کلمات و عبارات با چسبی سخت درون ذهنم چسبیده اند. میلیون ها کلمه برای نوشتن دارم، اما آن کلمات از آن بالا به سوی دستم نمی آیند، روی کاغذ نقش نمی بندند و جلمه نمی سازند. انگار که نمیخواهند نوشته شوند. چسبیده اند به بالاترین بخش های سرم و دوست دارند در همان سردرگمی و منگی باقی بمانند.


فکر میکنم زمان بسیار زیادی است که ننوشته ام، نمیتوانم بنویسم. تلاش می کنم ولی نمی شود. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد