ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
این پست به صورت موقت و فقط برای همفکری با دوستان "متممی" نگاشته می شود. با این وجود نظرات دوستان غیر متممی هم مورد توجه قرار خواهد گرفت.
آنچه این روزها در Innoreader می بینم، مملو و متألم از پدیده های هفته های اخیر است.
در هفته گذشته تحولات سیاسی بسیار زیادی پس از امضای فرمان فوری رئیس جمهوری آمریکا مبنی بر منع ورود اتباع (پاسپورت های دیپلماتیک و خدمت هم چنان مستثنی هستند) هفت کشور به گمان وی "خطرناک" به داخل آمریکا در ابتدا باعث اعتراضات اینترنتی و توئیتری و سپس تجمعات بزرگی در فرودگاه ها و دانشگاه های آمریکا شده است. در همین زمان دو قاضی «فدرال» آمریکایی بخش هایی از این دستور را به دلیل مغایرت با اصل پنجم قانون اساسی آمریکا (5th Amendment of the Constitutional law) به حالت تعلیق در آوردند. بخش دیگری از فرمان امنیتی ترامپ قانون Waiver ویزا را برای اتباع کشورهایی نظیر استرالیا و برخی کشورهای اروپایی تغییرات جدی داده است. این اتباع باید زین پس برای ورود به آمریکا در یکی از سفارت خانه های این کشور در سراسر دنیا «مصاحبه انفرادی» داشته باشند (One-to-one interview).
در همین زمان خبرهایی از کاهش ارزش دلار در برابر سایر ارزها هم وجود دارد.
فراتر از اثری که این دستور به صورت مستقیم بر «آکادمی» های علمی در وهله اول گذاشته است، مخالفت و عناد کابینه ترامپ با پدیده «Climate Change» هم چنان در حال تعلیق فاندها و پژوهانه های پژوهشی موضوعاتی مرتبط با «تغییرات اقلیمی» است. از طرف دیگر واکنش عناصر بزرگ اقتصاد آمریکا به این تصمیم بسیار گسترده تر بوده است: از Star Bucks که وعده استخدام «ده هزار» نفر از پناهجویان در سراسر جهان را داده است تا واکنش ایلان ماسک و زوکربرگ به این تصمیم و بعدها واکنش Twitter, Uber, Lyft,, Airbnb و البته Apple. (فیس بوک البته ماه ها پیش اعلام کرده بود که قرار است Headquarter خود را به «لندن» منتقل کند.)
اپل در پایان بیانیه خویش جمله ای از مارتین لوتر کینگ را می افزاید: We may have all come on different ships, but we are in the same boat now.
واکنش اصغر فرهادی نیز یکی از جدی ترین واکنش ها و فیدهایی بوده است که از مراجع مختلف نظیر نیویورک تایمز یا اسلیت برایم ارسال شده است.
البته قرار نیست در این وبلاگ پیرو و دنباله روی تحولات سیاسی باشیم یا با Mainstream حرکت کنیم. تنها دلیل نوشتن این مطلب، برای «یادگیری» بهتر بحث «تفکر سیستمی» است.
سؤال اصلی اما در این است که آیا این تصمیم «اثر مار کبری» است؟ آیا تبعات اقتصادی و سیاسی شدیدتری در پی دارد؟ آیا مرکز تولید دانش در زمینه مبارزه با تغییرات اقلیمی از آمریکا به یک قاره دیگر منتقل می شود؟ آیا آمریکا جایگاه اقتصادی اش را از دست می دهد؟ آیا برای سنجش اثرات این تحول سیاسی ابزاری در دست داریم؟