دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.

دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.

از بریتانیا


سفری تصویری به بریتانیا  - در گفتگو با «مریم»


مریم عزیز. این جا گوشه ای از دنیاست که همیشه دوست داشتی ببینی. احتمالا الان میان تو و این جا فقط همین اقیانوس فاصله افتاده است. همین اقیانوسی که این موسیقی ریتمیک را خلق می کند. 



این آقایی که میبینی، Isambard Kingdom Brunel است. نشسته و به دستاوردهای بزرگی که در انقلاب صنعتی برای کشورش ایجاد کرد فکر میکند. این همان کسی است که دانشگاه برونلی که من در آن بودم، اسمش را از او گرفته است. مخترع، توسعه دهنده کشتی های بخار، سازنده پل و راه و جاده و ریل و در یک کلام و به معنای واقعی اش "مهندس". از آن هایی که «بشریت» را چند گام به جلو هل داده اند. زیباترین بخشش اما همین تضادی است که بین سرعت بالای زندگی و آرامش او وجود دارد.




اینجا ایستگاه Paddington شهر لندن است. پدینگتون همان خرس بامزه ای است که یک فیلم کامل در موردش ساخته اند. شاید این تصویر برای یادآوری اش کمکت کند:


شش ساعتی که در قطار Cornwall بنشینی و از لندن به سمت Penzance بروی، و البته در St.Erth قطار عوض کنی به این جا می رسی:



و البته مناظر بهتری هم هست که در مسیر به سمت اقیانوس دیده می شوند. خوبی اینجا در این است که «تاکسی» ندارد و باید تا محل اقامتت پیاده بروی. البته پیاده رفتن کل St.Ives حدود سی دقیقه طول می کشد و شاید همه محوطه شهری و فروشگاه و ایستگاه و ساحلش را بتوانی در ظرف سی دقیقه دور بزنی. البته اگر بخواهی از این مسیرها بروی، شاید دو ساعتی طول بکشد تا کل ساحل را بتوانی ببینی.



اگر مثل من عاشق طبیعت باشی، از این منظره ها خیلی در St.Ives زیاد دیده می شود



و البته یک شب اقامت اینجا هم به دیدنش می ارزد. وقتی اینجا هستی دو خوردنی را باید امتحان کنی: Catch-of-the-day  که ماهی صید روز است و Cornish Ice cream که مزه بی نظیر و به یاد ماندنی دارد (من البته در فصل سرما آنجا بودم و خوردن بستنی لطفی نداشت.) 


بعدها اگر به سرت هوای شلوغی لندن زد، میتوانی با همان قطاری که آمدی برگردی به سمت لندن و البته شش ساعت از Essex و Plymouth  و Reading بگذری تا برسی به یکی از شلوغ ترین مکان های روی زمین و البته Westminster و Big Ben و آنطرف تر که بروی London Eye روی رودخانه Thames را هم میتوانی ببینی، البته اگر آخر هفته نباشد و زیر دست و پای توریست ها له نشوی! زیباترین و بهترین بخشش این است که گوش هایت تیز باشد که مردان اسکاتلندی دامن پوشی را ببینی که در آن حوالی با آن ساز سنتی «بادی» می نوازند. البته ممکن است آن قدر خودت را گم کنی که عکس گرفتن از آن ها را فراموش کنی!



همین طور که ادامه بدهی میرسی به میدان مشق سواره نظام و ده دقیقه دیگر که پیاده بروی میرسی به کاخ Buckingham و گارد ویژه ملکه و اگر روز شنبه ساعت 11 صبح آن جا بودی، مراسم پر طمطراق تعویض گارد ملکه را هم میتوانی ببینی. 


و سواره نظام قرمز پوشی که در حال نگهبانی در محوطه است

 

و جلوتر از محوطه سواره نظام منظره کاخ باکینگهام و اقامت گاه ملکه که 775 اتاق در آن وجود دارد


و گارد ملکه که اگر هر نیم ساعت یا پانزده دقیقه ای حرکت نکنند، عمدتا احساس میکنی مجسمه هایی هستند که در آن جا کار گذاشته شده اند.


اما من شخصا ترجیح میدهم همیشه اینجا باشم: جایی که نیوتن و هاوکینگ و داروین و ماکسول و راسل را تحویل جامعه جهانی داده است، شهری که دانشگاهش همیشه در میان سه دانشگاه برتر دنیاست: کمبریج. در این شهر هر کسی را ببینی یا استاد دانشگاه است یا دارد پست دکترایش را کار میکند یا پژوهشگر است یا نویسنده. انگار کل محوطه این شهر دانشگاه است.


.


و اما وقتی میگویم در لندن به همه فرهنگ ها احترام می گذارند و برایشان محل پرورش و رشد فراهم می کنند منظورم این بود


دفعه بعدی برایت از «باغ های سلطنتی Kew» می نویسم. امیدوارم که این خاطره ها بتوانند برایت یک روز انرژی بخش و آرامش بخش به ارمغان بیاورند.