دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.

دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.

زنگ تفریح آموزش زبان


یکی از جالب ترین و ارزشمندترین ویدئوهایی که در مورد «آموزش زبان» تا به حال در یوتیوب آپلود شده است، سخنرانی تیم دونر است. تیم دونر میتواند به بیش از «بیست زبان» صحبت کند، اما در خودآموزی وی نکته ای نهفته است که در بسیاری از پلی گلوت ها مشاهده نمی شود: وی فرهنگ و تاریخ و مدل ذهنی زبان ها را می آموزد. مثال های متعدد و طنز آمیز تیم که برای نمونه از «فارسی» مثال می آورد، می تواند به عنوان یک زنگ تفریح خستگی شما را در آموزش زبان انگلیسی و دشواری های مسیر آن تسهیل نموده و به شما کمک کند یادگیری زبان را «جدی» نگیرید و از آن «لذت» ببرید. 


برای راحتی شما این ویدئو در «نماشا» آپلود شده است. امیدوارم از دیدن آن بیشتر از من "لذت" ببرید.






از مدیوم و خودآموز زبان انگلیسی، ویرایش دوم

از مدیوم و آموزش زبان انگلیسی در گفتگو با حسن کشاورز، ویرایش دوم


در ویرایش اول این نوشته مختصر اطلاعاتی از سایت medium ارائه داده شد. در این بخش قرار است بیشتر روی این موضوع حیاتی و ضروری کار کنیم که «چگونه انگلیسی بیاموزم».


در سایت متمم و در درس «سیلوگرام» چندین کامنت (حدود هشت قسمت) در مورد نحوه و ساختار آموزش زبان انگلیسی نوشته ام. همینجا باید تأکید کنم که همه آن نوشته ها صرفا بیان تجربیات شخصی هستند و ممکن است در مورد شما اصلا کارساز نباشند. تأکید میکنم که همواره باید روش های آموزشی را در مورد خودتان کشف و با استعداد و نیاز و توانمندی و البته منابعتان تطبیق دهید.


The best way to learn English is to stop learning, and start using it

برای یادگرفتن زبان انگلیسی «یادگرفتن» آن را متوقف کنید!

زبان انگلیسی یک موضوع تخصصی نیست که ساعت ها وقت و انرژی برای حفظ کردن واژه و صرف فعل و گرامرش بگذارید. زبان انگلیسی یک وسیله و ابزار است که قرار است به شما کمک کند تا موضوعات تخصصی خود را بیاموزید.

 

از این ابزار چگونه استفاده کنم یا «چگونه استفاده از این ابزار را بهینه کنم؟»


1. گوش دادن و صحبت کردن: حتی اگر یک کلمه بیشتر نمی توانید به انگلیسی بیان کنید، به فایل ها و پادکست های مختلف مراجعه کنید و در زمان گوش دادنتان روی آن یک کلمه تمرکز کنید و ببنید که کی و کجا آن کلمه را به کار می برند. متن آن پادکست را دریافت کنید و روی متن به دنبال همان یک کلمه ای بروید که می دانید. دو کلمه قبل و دو کلمه بعدش را هم ببینید. حال آن پنج کلمه را با هم ببینید و آن ها را به کار ببرید: آن ها را صحبت کنید. صدای خود را ضبط کنید و با صدای گوینده پادکست مقایسه کنید.بعد از آن که توانستید آن پنج کلمه را بدون نگاه کردن به متن ادا کنید، حال دنبال کشف مفهومش بروید. اگر در مراحل ابتدایی هستید، به دنبال مفهوم تک تک آن پنج کلمه ای باشید که میتوانید بیانشان کنید. فقط و فقط برای این کار از دیکشنری های آفلاین و کاغذی استفاده کنید. (در متمم مفصلا در این مورد توضیح داده ام)


حال شما پنج کلمه دارید که هم به شکل نوشتاری شان آشنا هستید، هم با گوشتان میتوانید آن ها را در میان «صحبت» دیگران تشخیص دهید و هم میتوانید آن ها را بیان کنید. (تمرین جلوی آیینه و ضبط کردن صدا تکنیک های مؤثری هستند.) در واقع شما یک واژه را از بخش های مختلف حسی تان وارد مغزتان کرده اید: هم صدا و نحوه تلفظش را می دانید، هم آن را صحبت میکنید، هم چشمتان آن را میبیند و هم میتوانید آن را بنویسید.

 

2. افزایش دامنه واژگانی: برای برقراری ارتباط در هر زبانی شما نیازمند یک طیف واژگانی پایه و یک طیف واژگانی پیشرفته تر هستید. طیف واژگانی خود را میتوانید به طریق زیر گسترش دهید:

آن پنج کلمه یادتان هست؟ حال به متن و پادکست دیگری بازگردید و بعد از گوش دادن، به متنش نگاه کنید. ببینید آن پنج کلمه در چه جاهای دیگری از متن هم حضور دارند. ممکن است هر کدام از پنج کلمه شما با پنج کلمه دیگر مرتبط شده باشند یا نباشند. با همان روش آن ها را صحبت کنید، معانی شان را بیابید و دوباره به فایل صوتی گوش دهید، تلفظ خود را با تلفظ گوینده مقایسه کرده و پیش بروید. به این ترتیب شما به تدریج «هزاران» واژه خواهید آموخت که در حال صحبت کردن آن ها هم هستید.

خیلی مهم است که همه واژه هایی که میدانید در مخزن صحبت کردن شما باشند و نه لزوما در حافظه شما. به تجربه نویسنده زمان هایی نیاز به واژگانی دارید که تا کنون صحبت نکرده اید و در این موارد رساندن منظور جدا سخت می شود. پس سعی کنید همیشه همه واژگانی که می بینید و می شنوید را با بیان جملات ساده صحبت کنید. من تقریبا سعی میکنم همه واژگانی که میاموزم را صحبت کنم. پیش می آمد که در بریتانیا واژه ای را میگفتم و شخص Native با چشمان گرد شده نگاهم می کرد و تعجب میکرد که شخص غیر انگلیسی زبانی این واژه خیلی کم کاربرد و کم فرکانس را بداند و به کار هم ببرد. این عمل فقط با «صحبت کردن و گوش کردن فعال» اتفاق افتاده است. 

زمان هایی رابه خاطر می آورم که از خانه تا دانشگاه برونل (حدود بیست دقیقه پیاده روی داشتم) برنامه پادکست پارلمان را روی واکمن گوش میکردم و همه طول مسیر هر چه می شنیدم، برای خودم تکرار میکردم. در زمان بازگشت از دانشگاه دوباره همان فایل را گوش میکردم و این بار سعی میکردم روی معنی متمرکز شوم و بدانم داستان از چه قرار بوده است. بعضی فایل ها تا یک هفته همین طور آمدند و رفتند تا به تک تک جملات و واژگان آن ها مسلط شوم. فرآیندی بسیار زمان بر و بسیار مؤثر است و باعث می شود دفعات بعدی ذهنتان نسبت به واژگانی که آموخته است، تیزتر شده و سریع تر آن ها را در میان انبوهی از واژه ها تشخیص دهد. در واقع پس از تمرین کافی، همه آن «انبوه» واژه آشنا به نظر می رسند و اصلا دیگر نیازی هم به دقت کردن خیلی زیاد در زمان گوش دادن به آن ها نخواهید داشت و همانند زبان مادری برایتان عادی می شود.

 

3. محیط را انگلیسی کنید. در محیط هایی که زبان اصلی انگلیسی است، ذهنمان مجبور به تطبیق سریع خودش با فضاست. اگر تلویزیون می بینید، خودتان را متعهد و مجبور کنید که فقط کانال های انگلیسی نگاه کنید. ترجیح اصلی اما کانال هایی است که از کشورهای «انگلیسی زبان» پخش می شوند. رادیو به همین ترتیب، فیدخوانی به همین ترتیب.


داخل کمد آشپرخانه یا اتاق،  چسباندنیک برگ کاغذ و نوشتن اسامی همه وسایل به انگلیسی روی آن هم میتواند مفید باشد. هر بار که مثلا میخواهیم کفش هایمان را برداریم، در ذهنمان سریع واژه انگلیسی اش را بگوییم یا مثلا زمان خوردن وعده های غذایی، واژه های انگلیسی تمام وسایلی که به کار میبریم و غذاها و ترکیبات آن ها، مزه و حس و حالی که بعد از خوردن غذا به ما دست میدهد را به انگلیسی برای ذهنمان تکرار کنیم. ذهن باید حس احاطه شدن با یک «زبان» دیگر را دریافت کند.

میخواهم بر این نکته تأکید کنم که انگلیسی کردن محیط یعنی شما صبح در اتاقی از خواب بیدار می شوید که تمام وسایل را به محض باز کردن چشمتان به انگلیسی مرور کنید، همه ابزار و وسایلی که در طول روز با آن سر و کار دارید، از غذایی که میخورید، تا کاری که انجام میدهید و تا شب که به خواب بروید، همه جهان پیرامونی خود را به انگلیسی برای خودتان مرور می کنید.


فایده اصلی این کار در این است که زبان انگلیسی وارد ناخودآگاه شما شود. به تجربه شخصی در یکی از شب های ژانویه 2016، ساعت 2 بعد از نیمه شب، پلیس بریتانیا زنگ خانه ما را به صدا درآورده و در مورد یک نفر مهاجر غیرقانونی سؤالاتی پرسید. من خواب زده و خسته اصلا نمیدانستم دارم چه میگویم، اما داشتم همه اش را به انگلیسی میگفتم. یعنی ذهنم از تورکی فارسی به انگلیسی ترجمه نمی کرد، داشت مستقیما با انگلیسی «ارتباط» برقرار می کرد. وقتی به حالتی برسید که انگلیسی وارد ناخودآگاهتان می شود، خودتان هم از پیشرفت سریع زبانی تان شگفت زده می شوید.

 

4. با افراد Native صحبت کنید. در اینترنت می توانید اشخاصی را بیابید که زبانشان انگلیسی است و در عین حال میخواهند «فارسی» یاد بگیرند. این انگیزه دو طرفه باعث می شود هر دوی شما به همدیگر زبان یاد بدهید و در عین حال از یادگیری لذت ببرید و هم تجربیات ارزنده ای کسب کنید. اصیل ترین نوع یاددهی زبان زمانی است که «زبان مادری» خود را به شخص دیگری می آموزید و چون با ظرافت های ویژه زبان تا اعلی ترین حد آن آشنایی دارید، آن ظرافت ها را هم به شخص دیگر منتقل می کنید. برای یافتن این افراد از اپ Hi native استفاده کنید. اپ هایی نظیر Italki هم وجود دارد که با یک «معلم» زبان خصوصی از طریق جلسات اسکایپ کار میکنید؛ در اپ دوم اما باید برای برخی جلسات «بپردازید»، اما در اپ اول پروفایل ساخته و درتالارهای زبانی انگلیسی فارسی میتوانید با افراد دوست شوید و بعدها با هم اسکایپ کنید. از سایت Engvid هم میتوانید آموزش های کلاسیک زبان انگلیسی را با یک معلم آنلاین و با ویدئوهای یوتیوب ببینید. این آموزش ها «موضوعی» هستند. 

 

5. نوشتن آخرین مرحله از تسلط بر زبان است. وقتی به طور کامل ذهنتان با زبان انگلیسی همخوانی و همدلی پیدا کرد، تازه به ابتدایی ترین مرحله نوشتن میرسیم: «آیا در زبان مادری خود می توانستید بنویسید؟» اگر پاسخ مثبت باشد، از آن به بعد تمرین ها و راهکارهای ویژه ای وجود دارد که برای نوشتن یک متن صحیح و دقیق به شما کمک کند. فعلا این بخش مورد نیاز نمی باشد و بنابراین آن را به ویرایش های بعدی منتقل می کنیم (در سیلوگرام در مورد نوشتن چندین کامنت مختلف نوشته ام)

 

جمع بندی: دوست عزیز، این روش کاملا بر مبنای تجربه شخصی بنا شده است و هیچ اصراری برای درستی آن وجود ندارد. در این روش شما هیچ برنامه ای برای آموزش زبان اختصاص نمی دهید، هیچ ساعت ویژه ای به خواندن لغت نمی پردازید و هیچ ثانیه ای برای آموزش زبان انگلیسی برنامه ریزی نمیکنید. شما با زبان انگلیسی «زندگی» می کنید. از اول صبح که بیدار شدید تا آخر شب که به خواب بروید. تمامی لحظات و ثانیه هایتان، تمامی اطلاعات ورودی شما از جهان پیرامون به مغزتان با واسطه «زبان انگلیسی» صورت می گیرد.


فقط لطف کنید و هفته آینده نتایج و فیدبک داستان را برایم بنویسید. بر اساس نوشته های شما و فیدبک شما، من در ویرایش سوم، نقاط ضعف و قوت این روش را با شما بحث خواهم کرد.


از توجه شما سپاسگزارم.