دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.
دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.

درباره تحقیر

ما انسان ها درون خودمان به مکانیزم های بسیار پیچیده ای مجهزیم. برخی از این مکانیزم ها دفاعی و برخی دیگر تهاجمی یا اصلا انفعالی اند و شاید هزاران نوع دیگر. 

برای من مفهوم «تحقیر» همیشه از مسیری گذشته است که اگر زمانی با قدرت یا ساختار قوی تر از خودم روبرو شدم که ناخواسته و بالاجبار ناچار به تحملش شدم، کاربرد و معنا می یابد. به عبارت دیگر ما انسان ها «اهانت» و « تحقیر» را نصیب کسانی میکنیم که عموما توان رویارویی یا رسیدن به آنها را نداریم. از گردش روزگار تا نیروهای سیاسی یا شخصی که از ما باسوادتر، ثروتمندتر یا زیباتر و ... است.


عزت نفس بشری زمانی معنا پیدا میکند که حتی از مرز توهین به بالادستی هم گذشته باشد و انسان حتی اگر مجبور به تحمل ناخواسته فردی در بالادست میشود هم لب فرو بندد و زبان نگشاید و در عوض بکوشد برای رسیدن به آن بالادستی. یا از راه بهتر یا از طریق سخت تر.


اوج شکستن شخصیت بشری زمانی معنا پیدا میکند که به تحقیر «پایین دستی» بپردازد. زمانی که شخصی که از ما دانش، ثروت، شهرت، تجربه یا ... کمتری دارد را تحقیر میکنیم، به او به دلیل نداشتن فعالیت های مشابه ما انگ «بی صلاحیتی» میزنیم  و همزمان شخصیت انسانی اش را با عینک بزرگوارانه و تلقی جایگاه خودمان به عنوان معلم دانا و ساختن شخصیت و کاراکتر «دهان گشاد» از وی زیر سؤال میبریم، احتمالا از مرزهای خودساخته دانایی ساعت ها فاصله گرفته و از بعد انسانی خویش چند قدمی دور شده ایم. 

انسانی که به تحقیر افراد قوی تر دست میزند آشکارا بر ضعف خود اعتراف میکند، اما زمانی که به فرد ضعیف تر از خودش با حقارت نگاه کند، دیگر شایسته ترحم است.


پانوشت: تا همین چند سال پیش همیشه برای آموزش برنامه نویسی تنبلی میکردم. از امروز تا سال بعد همین موقع وب سایت آموزش نوین زبان به ایرانیان را راه اندازی میکنم، با هر هزینه ای که داشته باشد، چون بر خلاف آن بالادستی که تحقیر پایین دستی را به بهانه عدم صلاحیت نقد بهانه کرد، نه به او توهین میکنم و نه تحقیرش میکنم، بلکه خودم را به سطحش میرسانم و بعد دوباره با وی همکلام میشوم. 


نظرات 4 + ارسال نظر
فلانی یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت 11:42

با سلام.
این که اسممو فلانی نوشتم،به خاطر یک دلیلی بود که راستش خودم هم میدونم دلیلش یه خورده ساده لوحانه است اما به هر حال یه دلیلیه که واسه خودم دارم.
من هم از نوشته های شما لذت میبرم و بسیار استفاده میکنم و هم از نوشته های جناب شعبانعلی.تنها دلیلی که خواستم اون پیام رو بدم ،این بود که ازتون حمایت کرده باشم(گرچه میدانم و مطمئنا به این جور حمایت ها نیازی ندارید و هیچ کس دیگری هم نیازی ندارد،اما این را هم میدانم گاهی این حمایت ها حس خوبی به ادم میدهد که میتواند که احساس میکنم در کارهای بعدیش تاثیر خوبی دارد) و ضمن اون پیام میخواستم بگم،که ماهایی که به یه سیستم منطقی اموزش زبان نیاز داشته باشیم،خیلی هستیم و من هم به اندازه خودم میتونم دوستان خودم رو ، در سایت اموزشیتون بیارم(چون میدونم سایت خوبی خواهد بود).
چون احساس کردم ،کامنت منو قضاوت کرده بودین،جواب دادم وگرنه که جواب نمیدادم .

محمد حسین هاشمی پنج‌شنبه 13 اسفند 1394 ساعت 09:17

یاور عزیز
درکتان می کنم ؛ و این نوشته ات خیلی به دلم نشست و آرامم کرد. من نیز تصمیم مشابه ی را گرفته ام .
دیروز تفاوت اعتراض و انتقاد را نمی دانستم و زود سخن به لب جاری ساختم , اما امروز همانطور که تو گفتی تصمیم گرفتم خودم را به سطحش برسانم و بعد دوباره با وی همکلام بشوم.
بدونید من نیز پشتتون هستم.
راستی اگر دوست داشتی من میتونم یه وبسایت همانند
http://themextemplates.com/demo/academy/
رو برای بستری که دوست داری انجام بدی به عنوان یک دوست برات تهییه کنم
فعلا

شما لطف دارید.
برای من آن قضیه خیلی وقت است تمام شده است. به هر حال ما باید جایی از هم دیگر جدا می شدیم. خیلی وقت پیش ها باید تصمیم به خروج از «زون آرامش» خودم می گرفتم. اساسا میخواهم به گفته فاولر عمل کنم که می گوید اگر به بنایی اعتراض داری، یک بنای بهتر بساز تا قبلی منقرض شود. البته من قصدم انقراض دیگری نیست.
تصمیم دارم فضایی فراهم کنم که هرکسی بتواند «زبان» بیاموزد. به آسانی و بدون محدودیت و خجالت و در این راه همه تجربه های خودم و آموخته ها و خوانده ها و روش هایی که خودم برای یادگیری فرانسه، آلمانی و لاتین به کار بسته ام را به کار خواهم برد.
در حال حاضر از سایت های Coursera، Edx و مکتبخانه در حال آموزش برنامه نویسی، الگوریتم، ریاضیات و ساختمان داده ها هستم. در سایت هایی نظیر Quora هم اشکالات و مشکلاتم را از متخصصین می پرسم.
از لطف و عنایت شما بسیار ممنونم. البته بدانید که شاید آن نوشته را در حال عصبانیت نوشته بودم و اساسا قصد ندارم دیگر «همکلام» کسی باشم؛ دوست دارم «سخن خودم» را بگویم، بی آنکه آن سخن پاسخ کسی باشد و اگر من می پندارم که شخص مقابل اشتباه میکند، هیچ لزومی ندارد که تلاش کنم اشتباهش را بفهمد یا اصلاح شود. کافی است خودم آن اشتباه را تکرار نکنم و اگر روزی، چندین سال بعد، شخص دیگری من و ساخته هایم را به باد انتقاد گرفت، از او تشکر کنم یا پاسخ تندی به آن شخص ندهم یا طوری پاسخش را بدهم که جنبه های انسانی شخصیتش زیر سؤال نرود و صد البته اگر روزی احساس کنم در جایگاهی قرار گرفته ام که نوشته ها و نظراتم بدون تعمق و تفکر «لایک» میخورند، همان روز خودم اولین شخصی هستم که «خودم» را میشکنم و همان روز از نوشتن و انتشار مطالب دست میکشم و همه نوشته هایم را برای خودم نگه میدارم.
یکی از دلایل اصلی که این وبلاگ را دوست دارم این است که آمد و شد به آن بسیار کمتر از فیس بوکم یا لینکدینم است و بنابراین احساس «قدرت» و بالارفتن را در آن نمیکنم.
برایم مهم است که اگر روزی این احساس را داشته باشم، یک وبلاگ ناشناس دیگر تأسیس کنم و نوشته هایم را آنجا بنویسم که کسی اگر آن ها را خواند، اگر هضمشان کرد، اگر فهمید، آن وقت بدون دقت به گوینده کلام لایک کند.

فلانی چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 18:09

سلام.
مشاجراتتون با شعبانعلی رو تو روزنوشته ها خوندم.و بسیار خوشحالم که همچین تصمیمی گرفتین.هم ارزوی موفقیت میکنم واستون و هم این که ، بدونید ما پشتتون هستیم.

سلام.
ای کاش وقتی نام «شخص ثالث» را می آورید، نام خودتان را هم مینوشتید که انتقادتان از جنبه استقلال مطرح شود و نه از جنبه شخصی در سایه. انتقاد کردن بالاخره هزینه های خودش را دارد و ای کاش شما هم مایل بودید همچون من «هزینه هایش» را بپردازید.
هر شاگردی باید یک روزی روی پای خودش بایستد. من خیلی وقت بود که تصمیم داشتم مطالب و محتوای آموزشی تحت وب داشته باشم که به افرادی که زبان مادریشون «غیر فارسی» یا «فارسی» هست، بتوانم آموزش بدهم و آموزش رو به زبان یا فرهنگ یا منطقه خاصی محدود نکنم و دوست داشتم این کار رایگان انجام بشود. این مشاجره لفظی یا شاید هر چیز دیگه ای که میشود نامیدش،باعث شد یادم بیاید که همه آدم ها «استعداد یادگیری» یکسان دارند. آنچه در میان انسان ها متفاوت است، انگیزه یادگیری است. انسان ها میتوانند هر چیزی را یاد بگیرند و فقط لازم است «مدل ذهنی» شون را بهینه کنند. خب من هم همین کار را میکنم. در حال حاضر غیر از طرح «وب سایت آموزش زبان» سه طرح مختلف و متفاوت دیگه هم در دست دارم که اجرا کنم. به هر صورت ده سال آینده برای من ده سال خیلی «شلوغ» و «پرترافیک» خواهند بود.

نقل قول خیلی زیبایی در این رابطه از سارتر وجود داره که میگه:
برای کشف اقیانوس های جدید باید جرات ترک ساحل را داشت.
این دنیا
دنیای تغییرات است نه تقدیر ...
از لطف شما باز هم ممنونم.

میهن بلاگ سه‌شنبه 11 اسفند 1394 ساعت 06:39 http://enteghal2016.blogfa.com

سلام دوست خوبم
در صورتی که تمایل داشتین تا وبلاگتون رو به 1000 مدیر وبلاگ در میهن بلاگ معرفی کنم به سایت بنده مراجعه کنید. این کار فقط با قیمت ؟؟؟؟؟ انجام می شه
موفق باشید

با تشکر از شما
من نیازی به خوانده شدن وبلاگم احساس نمیکنم. در حال حاضر شروع به یادگیری زبان های برنامه نویسی کرده ام تا بتوانم به هدف خودم جامه عمل بپوشانم. در مورد سئو و رتبه الکسا هم آن قدر میدانم که اگر بخواهم رتبه الکسای بهتری کسب کنم باید چه کنم یا این که چه کنم که روبوت های موتور جستجو مرا بهتر بیابند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد