الجنون فنون. من با افتخار تمام از دنیای انسان های عاقل که در آن همه چیز قطعی است، عشق ناکافی است، زندگی مادی است، راستی با منابع مالی سنجیده می شود، بزرگی دل بزرگی حماقت است و انسانیت در پرتو داشتن است و نه شایستن، به دنیای بسیار ساده و بی آلایش مجنونین، دیوانگان و انسان های ساده دلی روی آورده ام که خنده هایشان از ته دل و گریه هایشان سوزناک است، آنان که بودن و هستن را در زیبایی و دوست داشتن جستجو می کنند، آنان که ارزش انسانی را به قلبش می سنجند و آنان که در نظر مردمان عادی دیوانه اند. /آزمودم عقل دور اندیش را بعد از این دیوانه سازم خویش را هست دیوانه که دیوانه نشد این عسس را دید و در خانه نشد/