دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.
دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.

اثر زیگارنیک

به صورت عبارت زیر بیان می شود:

 

"Zeigarnik effect says that “interrupted tasks are better remembered than completed ones


یادداشت برای بیشتر نوشتن: چگونه از این مفهوم برای برنامه ریزی هدفمند استفاده کنیم؟


مشاهده شخصی: هر زمان که مطلب کتابی را نیمه تمام می گذارم، روز بعد انگیزه بیشتری برای خواندنش دارم تا این که یک فصل را تمام کنم و دوباره بخواهم فصل جدیدی شروع کنم. 

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی طاهری پنج‌شنبه 23 دی 1395 ساعت 19:51 http://mathasladder.blogsky.com/

اشتباه نشود در مورد این اثر اطلاعی ندارم نظرم بیشتر در رابطه با مشاهده شخصی شما بود در متن یادداشت من هم مشاهده شخصی ام را گفتم.

مقاله Medium یک نقل قولی از همینگوی اورده که گفته:
When you are going good, stop writing.

یک مساله ای اینجا هست
اگر که ما داریم خوب ادامه میدهیم چرا جریان را قطع کنیم؟
یک جور تعمد در قطع کردن جریان فهم بنظرم جالب نیست مگر اینکه نقاط نا تمامی را هدفمند تعریف کنیم که بعدا از انجا شروع کنیم. مثل کامل کردن جملات ناتمام
ماهیت ماژولار برنامه نویسی خیلی از این نقاط را فراهم میکند

من هم با این قسمت دوم موافقم جناب طاهری.
من برای نوشتن از این سیستم بهره ها برده ام. مثلا اولین کار بعد از بیداری میتواند نوشتن سرفصل ها یا چند کلمه و جمله ای باشد که قرار است شالوده اصلی نوشته مان باشند. بعدا میتوان آن ها را بسط داد و تشریحشان کرد و یک نوشته کامل از آن ها استخراج کرد.

مهدی طاهری چهارشنبه 22 دی 1395 ساعت 20:18 http://mathasladder.blogsky.com/

سلام
این مورد زیاد تو ریاضی ونیز علوم کامپیوتر پیش می اید. یک تجربه ای که از خواندن ریاضی دارم این بود که تمرینها را که حل میکردم مواردی را با ستاره مشخص و انها را وارد یک برگه میکردم یعنی یک صفحه داشتم از سوالات که به منزله این بود که تو این بخش هنوز سوالاتی هست که نتوانستم جواب بدهم و این همان task هایی بود که تمام نشده بود و ذهنم در طول مدت زمانی درگیرش بود . این درگیری خیلی سودمند بود و لذتبخش و البته اموزنده.
همین که چیزی نا تمام هست پتانسیلهای انسان را ترغیب میکند که به اتمامش برساند.
ممنون از مطرح کردن این موضوع

جناب طاهری عزیز.
اگر امکان دارد لطف کنید و در مورد تأثیر اثر زیگارنیک برایمان بیشتر بنویسید. من البته این اثر را در Medium و با عنوان «چگونه اثر زیگارنیک به شما کمک می کند که کدهای بهتری بنویسید» خوانده ام و البته هنوز به طور کامل درکش نکرده ام.

متشکرم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد