دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.
دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.

چه رفتارهایی بهنجار و چه رفتارهایی نابهنجارند؟ عرف صحیح زندگی چیست؟

چه رفتارهایی بهنجار و چه رفتارهایی نابهنجارند؟ عرف صحیح زندگی چیست؟


- بریتانیایی ها ذائقه شیرینی دوستی دارند. خوردن گوشت با عسل، استفاده از شیره افرا در پاستا و خوردن خیارشور با طعم شیرین اینجا عجیب نیست. سرخپوستان آمریکای لاتین، علاقه فراوانی به خوردن مورچه، عنکبوت و کرم خاکی داشته اند. تایلندی ها غذاهای متنوعی با حشرات درست می کنند؛ ژاپنی ها هندوانه را با نمک می خورند. هم آفیسی اسپانیولی من از کچاپ متنفر است و هر وقت که روی اسپاگتی ام کچاپ میریزم رویش را برمیگرداند و احتمالا می گوید: Disgusting

دوستی هندی دارم که میزان مصرف فلفلش در غذا زیاد است. هم خانه ای نیجریه ای من، برنج را پر از آب جوش می کند و سپس آن را با رب گوجه فرنگی و سبزیجات می پزد. همخانه ای دیگرم جاناتان کره بادام زمینی را با سوپ گوجه فرنگی دوست دارد.


زنان سرخپوست آمریکای لاتین (در قرن 16) لباس نمی پوشیدند. هر زنی سعی میکرد شوهرش همواره هووهای بیشتری داشته باشد. زنان ژاپنی نوع خاصی از خدمتکاران زن تربیت می کردند که نامش "گیشا" بود و وظیفه اصلی اش سرگرم کردن مردان بیگانه.


در آمستردام هلند، استعمال مواد مخدر در محدوده Red Light District و فعالیت سکس ورکرها آزاد است. در بریتانیا دختران زیادی را میبینم که روزهای تعطیل و برای رفتن به مراسم مهمانی ها و پارتی ها، تنها یک شورت به پا دارند.


اشخاصی اینجا برقعه می پوشند، برخی هایشان لباس های نازک و برخی دیگر آرایش بسیار غلیظ می کنند.



کدام یک از این رفتارها بهنجار و کدامیک نابهنجار است؟



در واقع اساسا هیچ هنجاری وجود ندارد. چون معیار سنجش هنجار فرهنگی برای هر شخصی، جامعه ای است که در آن بزرگ شده است. همان قدر که هنجار من برای خوردن گوشت مزه نمکین و استفاده از چاشنی های ترش است، هنجار بریتانیایی ها سس سیب وحشی و شیره افراست. نه معیار من صد در صد هنجار است و نه معیار وی. اساسا هیچ چیزی را نمیتوان "هنجار" نامید.


هنجارهای ما محدود به مکان جغرافیایی بسیار خاصی هستند، در حالی که نوع بشر در جغرافیای بسیار متنوعی می زید. 

برخی از هنجارهای ما حاصل درک نادرست از خودمان و بدنمان است. هنجارهایی در قوانین بشری راه پیدا کرده اند که حاصل تلقی ما از کنترل "مغز" بر "بدنمان" هستند. در حالی که هیچ فیلسوفی هرگز نمی تواند دندان درد را حکیمانه تحمل کند یا بر باد شکم و نفخ غلبه نماید؛ هیچ فیلسوفی حکیمی نمی تواند بر خوی حیوانی خود در طی آمیزش جنسی و رفتارهایی که مطلقا با مغز کنترل نمی شوند، فائق آید. همه فیلسوفان جهان نیازمند خالی کردن محتویات شکمشان هستند و در رابطه جنسی هیچ کدامشان نمی توانند بر رفلکس های عصبی ناخودآگاهشان غلبه کنند.


تلقی نابهنجاری رفتاری انسان های دیگر، باعث قتل عام میلیون ها نفر از سرخپوستان آمریکای جنوبی به دست اسپانیولی ها، جنگ های صلیبی و وقایع بسیار مشابه دیگری در طول تاریخ بشر شده است.


یک بار برای همیشه باید بیاموزیم که هنجارهای ذهنی ما بسیار محدودتر از آن چیزی هستند که بخواهیم با آن ها در مورد دیگر فرهنگ ها نظر بدهیم.

از این روست که بسیاری از حکما می گویند: «من شهروند جهانم»


برداشتی از کتاب «تسلی بخش های فلسفه» (موننتی)

نظرات 3 + ارسال نظر
مرتضی شنبه 8 اسفند 1394 ساعت 00:59

آیا لزوم هماهنگی و رعایت هنجار توسط افراد در یک جامعه مورد قبول شما هست اگر بله تا کجا

فکر میکنم در روح و ساختار نوشته پاسخ شما داده شده است. نه با همه آن ها مخالفم و نه با همه شان موافق. هر جایی بنا باشد با آن ها روبرو شوم، با قوه منطق و تشخیص خودم با آن ها روبرو می شوم و نه با منطق «چون همه می گویند» یا چون «اکثریت این را قبول دارند»

مجتبی جمعه 30 بهمن 1394 ساعت 13:41 http://mohajerr.ir

و چه خونها که برای اثبات حقانیت یا برتری هنجارها ریخته شده...

اگر قرار باشد فقط جنگ های صلیبی، کشتار بومیان آمریکای شمالی، لاتین و جنوبی و هم چنین جنگ جهانی دوم را که همگی بر مبنای «عقاید متفاوت» و در واقع «هنجارهای فرهنگی متفاوت» حساب کنیم، رقمی بالغ بر بیست میلیارد نفر «انسان» خواهیم داشت که به خاطر «تفاوت هنجاری» قربانی حماقت بشری شده اند و البته در حال حاضر هم می شوند.
برای مثال سری بزنید به از بوکوحرام تا آن قاتل نروژی صد و چند نفر و داعش و ...
همگی «تفاوت» را «جرم» دانسته و علیه اش به پا خواسته اند.

سحر خانمممممممم پنج‌شنبه 29 بهمن 1394 ساعت 23:42 http://maloosak.69.mu

امیدوارم همیشه شاد باشین و سلامت
ممنون
86518

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد