دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.
دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.

کلمه، تصویر، اصوات؛ قدرت در فهمیدن و فهماندن

یکی از دوستان گرامی سؤالی پرسیدند که دستمایه این نوشته شده است.


... تنها صداست که می ماند. بابک بیات

*** تمامی این نوشته، در کلیه بخش های آن، صرفا بیانگر نظرات شخصی نویسنده اش است و ممکن است حاوی کژتابی، کج فهمی و مملو از اشتباه باشد. نویسنده ضمن پذیرش حق نقد خوانندگان، معتقد به "مرگ مؤلف" پس از نوشتن می باشد و از آنجایی که این نوشته برآیند افکار نویسنده در لحظه نوشتن است و ممکن است این افکار در آینده دستخوش تغییر گردند، نویسنده مسئولیت این نوشته در سال های آتی را نخواهد پذیرفت. این نوشته قابلیت ارجاع به عنوان رفرنس را ندارد.***


تجربه انسان از فهمیدن و فهماندن، تقریبا منحصر به فرد است. ابنای بشر قابلیت ویژه و متمایزی از سایر جانداران کسب کرده اند: "فهمیدن" مسایل و موضوعاتی که قبل از آن تجربه درکش را نداشته اند، هضم درونی آن مسایل و انتقال آن به صورت داده های حسی - ادراکی از محیط در قالب بسته های دیداری، شنیداری و لامسی تا تبدیل آن ها به واحدها و فرآیندهای بیوشیمیایی درون مغزی برای طبقه بندی، تفسیر و تحلیل و در نهایت ادراک، اما با یک رابط مهم: زبان.


زبان بشری نقش تبدیل آن واحدها به واحدهای آشنا و قابل درک برای ما را بر عهده گرفته است. در واقع درک از طریق کلمه و اساسا به صورت ماهیتی پیش تر از درک اصوات و تصاویر معنا می یابد. چه ما حتی برای درک اصوات و تصاویر هم نیازمند استفاده از رابط های زبانی و کلمه ای هستیم: صدای گوش نواز، صدای گوشخراش، بلند، کوتاه و... یا تصاویر روشن، تیره، مدور، بیضوی و ...


این درست است که واحدهای احساسی ادراکی اساسا Knowhow هستند و به صورت بدنی درک می شوند و در واقع هر فرد یک تجربه و تعریف ذهنی بسیار خاص و منحصر بفرد از احساسش دارد، اما در موقع فهماندن ناگزیر به تعریف آن ها در قالب Knowledge و چهارچوب هایی هستیم که به صورت قراردادی در "کلمات" تعریف می شوند. 


از سوی دیگر، خود صدا و تصویر (صدا و تصویر تولیدی بشر) انعکاس و برآیند درک و احساس ما از جهان پیرامون و به صورت واحدهای حسی هستند که ممکن است حس ادراکی یکسانی ایجاد نکنند؛ در حالی که کلمه عمدتا درک یکسان ایجاد می کند. (ممکن است شما سمفونی 5 بتهوون را برای 7 میلیارد نفر از اهالی زمین پخش کنید و بازخورد ادراکی آن هفت میلیارد نوع باشد، اما همه آن انسان ها درک تقریبا یکسانی از کلمه "آبی" با اشاره شما به "آسمان" پیدا می کنند و یک چیز واحد را فراتر از توانایی تفکیک چندمیلیون رنگ در بعضی از آن ها، به صورت "آبی" در ذهنشان درک خواهند کرد.)


کلمه در واقع یک درک استاندارد معیار است، حتی برای مواردی که از نظر حسی یکسان نیستند. همه ما ممکن است در سبک های مختلف موسیقی یا هنرمندان مختلف احساس آرامش کنیم و البته با وجود همه تفاوت های ادراکی، برای انتقال احساس به همدیگر از کلمه ای مانند "صدای ژوست" استفاده کنیم. جالب ترین نکته اینجاست که با وجود همه تفاوت های ادراکی شخصی ما از این کلمه "ژوست" به صورت ذاتی برایمان وجود دارد، اما این کلمه بیانگر یک احساس مشترک ادراکی مشابه از حس متفاوت است. به بیان دیگر کلمه "وحدت ادراکی" می آفریند، در حالی که صوت و تصویر تفاوت ادراکی را پدید می آورند.

-----------------------------------------------------------------------------------------


عرشله فرش و کافو نون منده بولوندو جومله چون
کس سؤزونو و ابسم اول، شرح و بیانه سیغمازام

کؤونو مکاندیر آیتیم، ذاتی دورور بیدایتیم
سن بو نیشانلا بیل منی، بیل کی، نیشانه سیغمازام

کیمسه گومانه ظن ایله اولمادی حق ایله بیلیش
حققی بیلن بیلیر کی، من ظنّو گومانه سیغمازام

صورته باخ و معنینی صورت ایچینده تانی کیم
جیسم ایله جان منم ولی، جیسم ایله جانه سیغمازام

هم صدفم، هم اینجییم، حشرو صیرات ادینجییم
بونجا قوماش و رخت ایله من بو دوکانه سیغمازام

گنجی- نیهان منم من اوش، عئینی- عیان منم، من اوش،
گؤوهری- کان منم من اوش، بحرو و کانه سیغمازام

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد