دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.
دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.

خنیاگری از آسمان

یک بار قبلا نوشتم که خنیاگران گمنامی در این کشور وجود داشته اند و دارند که آن ها را نمیتوان در قاب تنگ افتخارات باسمه ای و دکترای افتخاری موسیقی و نشان درجه یک هنری ریخت و محدود کرد. آن چنان که نتوان بحری را در کوزه ای ریخت و آن چنان که نتوان وسعت هفت آسمان را در یک آینه تنگ گنجانید.


بیوک آغا شکوری مراغه ای یکی از همین هاست. خنیاگری از آسمان. خنیاگری که صدای تارش عظمت کوهستان های سهند را به سخره گرفته است. خنیاگری شوریده که به مرادش تا آخرین لحظه وفادار ماند و در هفت شهر عشق پا به پایش قدم زد و نواخت و نغمه ساخت که خیام اگر ز باده مستی خوش باش. 


ممکن است در معدود دفعاتی که جلوی دوربین و میکروفون نواخته است، چشم ظاهربینمان به دمپایی و پیژامه اش بیفتد، اما مگر می شود صدای این ساز را نشنید یا آن مضراب های مستحکم و زخمه های شوریدگی اش را شنید و خودش را دید؟ این نغمه ها بوی پرواز می دهند. هم چون نغمه آن استاد خراسانی که مرده شوری شغلش بود و زنده کردن مردگان بهره نغمه هایش. این خنیاگران در مرز زمین و آسمانند، اگر موقع نواختن در آسمان ننشسته باشند و چه نیک است گمنامی شان که در ظرف فهم ما نمی گنجند.


لحظاتی از هنر نمایی این استاد مرحوم را به گوش جان بشنویم:



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد