دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.
دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.

درباره تجربه و قوی سیاه

*** کلیه مطالب این نوشته در همه بخش های آن صرفا بیانگر نظرات، عقیده ها و اندیشه های شخصی نویسنده اش می باشد و ممکن است در همه بخش های آن حاوی کژتابی، کج فهمی و مملو از اشتباه باشد. نویسنده ضمن پذیرش حق نقد خوانندگان، مسئولیت این نوشته در آینده را نمی پذیرد. ضمن اعتقاد نویسنده به «مرگ مؤلف» نوشته امروز نویسنده در برابر رویدادهای آینده و قوهای سیاه نادیده و ناشناخته همواره آسیب پذیر است و ممکن است اندیشه های نویسنده در سال های آتی کاملا دگرگون شوند. این نوشته قابلیت ارجاع ندارد.***


 همیشه با اندیشه های دوبعدی و تک بعدی مشکل داشته ام. همیشه از اندیشه هایی که به دنبال «بهترین راه» و نه مجموعه ای از «راهکارهای خوب» گشته اند فراری بوده ام و همیشه معتقد بوده ام که تجربه فقط و فقط معلم زندگی من است و نه دیگران و ارائه تجربیات به دیگران صرفا یک آلترناتیو و یک گزینه بیشتر است و نه یک راه حل صد در صد مؤثر. 


فرض کنیم من به شما بگویم که زندگی در بریتانیا با سختی های زیادی همراه است. به هر صورت این بخشی از تجربه من از زندگی در آنجاست و در ارتباط و همبستگی سیستمی بسیار نزدیک با تمام شرایط، اندیشه ها و رفتارهای من ایجاد شده است. قاعدتا ممکن است رفتارها، تجربه ها و اندیشه های دیگران برای زندگی در یک کشور دیگر، نتایج بسیار متفاوتی از نتایج من به بار آورد. ممکن است اصلا مدل ذهنی نگاهمان به این داستان بسیار متفاوت باشد. شما که نمیدانید من تک تک ثانیه های این ده ماه را چگونه و با چه مدل ذهنی سپری کرده ام که تجربه من بتواند راهگشای شما باشد. اگر با ادبیات نسیم طالب بگویم، تجربه من «قوی سفید» است و آنچه ممکن است شما با آن مواجه شوید، «قوی سیاه». در واقع سهم تجربه من در تصمیم گیری شما باید چیزی کمتر از حدود یک درصد باشد. 


در صورتی که شما فقط و فقط بر اساس تجربه من عمل کنید، احتمالا خودتان را به زندگی در Mediocristan محدود می کنید. اگر بخواهم مفهوم متقابل این کلمه را بجویم، «میانمایه و متوسط» واژه تقریبا مناسبی است. تا زمانی که برای زندگی در Extremistan که جهان نامعلوم ها و قوهای سیاه و تجربه لحظاتی است که تا کنون تجربه نکرده اید، رشد شما محدود به معیارهایی است که «میانمایگی» و «متوسط» بودن برایتان تعیین می کند و نه آن چه که خودتان دوست دارید باشد. بر حسب تجربه من اگر بخواهید زندگی کنید، بیشتر از آنچه که من به دست آورده ام نمی آورید و مهم تر از همه این که آن زمان «من» هستید و نه «خودتان».


----------------------------------------------------

به راه پرستاره می کشانی ام؟ 

فراتر از ستاره می نشانی ام؟

نگاه کن

من از ستاره سوختم

لبالب از ستارگان تب شدم

چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل

ستاره چین برکه های شب شدم

نظرات 1 + ارسال نظر
محمدرضا گلنسایی چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت 12:02

آفرین دقیقا یکی از مسائلی که من هم اکنون با آن درگیر هستم همین بحث تجربه است.
یک سوال : زندگی در کرانستان دارای چه ویژگی هایی است و چگونه میتوانیم در کرانستان زندگی کنیم و از میانستان رهایی یابیم؟

اگر منظور از این لغت های «کرانستان» و «میانستان» همان Extremistan و Mediocristan نسیم طالب باشد، روی پلتفرم Medium در این مورد چیزهایی قبلا نوشته ام که فکر میکنم خواندش خالی از لطف نباشد:

https://goo.gl/V3DirG

و البته
https://goo.gl/zPkPcX

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد