دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.
دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

دست نوشته های یک دیوانه - یاور مشیرفر

در این وبلاگ شما دست نوشته های شخصی را می خوانید که خودش را یک «دیوانه تمام عیار» میداند. هر گونه انتشار این مطالب در هر جایی، بدون اجازه یا با اجازه از مؤلف، موجبات خوشحالی نویسنده را فراهم می آورد.

چقدر می توان به آمار اعتماد کرد؟

چقدر در زندگی روزانه از آمار بهره می بریم؟ اعتماد ما به آمار در تصمیم گیری ها چقدر است؟ آیا صرفا «ترس» درونی ما از بزرگی اعداد و پیچیدگی روش های محاسبه در تأثیر آن بر تصمیم مان مؤثر است یا با فهم کامل فرآیند آماری از یک موضوع شناخت پیدا میکنیم و سپس تصمیم می گیریم؟


آمار را اساسا چقدر میتوان تعمیم داد؟ آمار چقدر می تواند به وقوع تفکر استریوتایپی کمک کند؟


- فرض کنید در یک درگاه معتبر وب اعلام می شود 40 درصد از مردم شهر A معتقدند «مجازات اعدام» بهترین پاسخ است. آیا میتوان بلافاصله بعد از مطالعه این خبر برآیندی از میزان حس «خشونت» مردم شهر A به دست آورد؟ دقت داشته باشید که بحث اعدام و تعریف خشونت یک مقوله فراتر از این بحث است و ما صرفا فرض میکنیم اعدام و افزایش خشونت در یک رابطه خطی دو طرفه با هم قرار دارند.

چند نفر از ما میتوانیم بلافاصله دریابیم که 40 درصد در واقع 40 درصد «جامعه آماری» است و نه کل افراد شهر. 


درست است که در انتخاب جامعه آماری همواره سعی میشود معیارهایی برای بیشترین و متنوع ترین حالت ها انتخاب گردد، اما به هر حال جامعه آماری «کل جامعه» نیست. جامعه آماری مفهومی بسیار مفید در اندازه گیری های آماری است که ماهیت داده هایش «صفر و یکی» هستند ولی در داده های علوم انسانی که میتوان یک موضوع را بی شمار تعریف کرد و اتفاقا همه بی شمار تعاریف ضمن داشتن تضادهای عینی با همدیگر در جای خود «صحیح« تلقی شوند، جامعه آماری مفهومی مبهم است. تفکر انسان و عواملی که در تعریف یک پدیده نقش دارند به شدت "سیستمی" اند، در حالی که جامعه آماری یک مفهوم تقریبا "غیرسیستمی" است. در واقع نتیجه گیری آماری از داده هایی با ماهیت به شدت گسترده نظیر مثال این مبحث، کارکرد تطبیقی با تعریفی است که شخص «آمارگیر» در نظر داشته است و نه لزوما صحیح ترین و بهترین تعریف ها. 

از سوی دیگر آمار همواره ماهیت کاهندگی دارد. در بیشتر روش های آماری همواره سعی شده است داده های نزدیک به هم و با اختلاف جزیی نادیده گرفته شده یا با همدیگر منظور شوند. 


شاید بتوان راه گریز از این مشکل را در دستگاه ها و روش های آماری یافت که سوای ماهیت داده ها بر «رابطه» بین داده ها تأکید می کنند. اما هنوز چالش بزرگ علوم انسانی باقی می ماند: در ارزیابی افکار انسانی، نه تنها رابطه که خود ماهیت داده ها هم اهمیت فراوانی دارند. داده هایی که هم خود معلول یک رابطه سیستمی پیچیده و چند وجهی فراتر از علت و معلولی خطی قرار دارند، و با روابط سیستمی به همدیگر مرتبط شده اند، را صرفا نمیتوان در دستگاه آماری ریاضی مدل کرد که میل شدیدی به کاهش و تطبیق و یکسان سازی داده ها از خود نشان میدهد. یک سیستم نیازمند رویکرد آماری سیستمی است و شاید بتوان در آینده گام های بزرگی در تعریف دستگاه های آماری مختص علوم «انسانی» برداشت که قرار است «تفکر انسانی» را مدل کنند.


------------------------------------------------------------

ارغوان

این چه رازی است که هر بار بهار

با عزای دل ما می آید

و زمین از خون پرستوها رنگین است؟


نظرات 1 + ارسال نظر
فواد انصاری پنج‌شنبه 20 آبان 1395 ساعت 00:12 http://foad-ansari.ir

یادمه استاد آمار و احتمال توی دانشکاه یک بار گفت : توی صداوسیما این گزارشگرها ساعت 10 صبح میرن تو خیابون و از مردم در خصوص مسایل اقتصادی و ... سوال میپرسند.
خوب اونموقع صبح دانشجو و دانش آموز و اساتید و پزشک و و کیل و ... مشغول کارند کارمند و بازاری و کارگر ها هم همینطور. یعنی از بیکارها و علا ف ها بیشتر سوال می پرسند و نظر میخوان.

با تشکر از نظر شما
در واقع بحث اصلی اساسا در مشکل ساختاری آمار برای سنجش مسائلی است که در حوزه سیستمی تر تعریف می شوند و قرار است بر مبنای آمار «خطی» و «صفر و یکی» تعریف گردند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد